۱۵۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۹۹

آنکه سلامت جهان آمده در سلامتش
خون دو عالم ار خورد من نکنم ملامتش

جلوه بباغ اگر کند تازه نهال قامتش
سرو سهی زجا رود با همه استقامتش

قصد هلاک و ترک سر سینه چاک و چشم تر
گفتمت این بود پسر عاشقی و علامتش

غمزه که خورد خون دل چون دهیش جواب اگر
لعل لبت ببوسه ای می ندهد غرامتش

بار خدای رحم کن بر دل پرگناه من
کامده عذرخواه او اشک دی ندامتش

با دو جهان گنه مرا دل شده قائم از وفا
کار چو با علی بود در سفر قیامتش

شاید اگر بخواندم بر در میکده شبی
پیر مغان که عام شد بر دو جهان کرامتش

آشفته اندر این سفر نام علیست حرز دل
گو ببرند در وطن مژده ای از سلامتش

هست ید خدا علی نایت مصطفی علی
لعن بخارجی کن و منکر بر امامتش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.