هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که از زیبایی و جذابیت معشوق سخن میگوید و با استفاده از استعارهها و تشبیههای مختلف، احساسات شاعر را بیان میکند. در این شعر، معشوق بهعنوان موجودی کامل و بینظیر توصیف شده که دلها را میرباید و عقلها را حیران میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که درک آنها ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۶۰۱
هر کرا خواندی از نکویانش
لاجرم نیست عهد و پیمانش
هر که سرو و گلش در ایوانست
نرود دل بسوی بستانش
چشم هر کاو بر آن دو ابرو دوخت
گو بکن سینه وقف پیکانش
مور بگرفت خاتم لعلش
آن که بد حشمت سلیمانش
معجز عیسویش در لب نوش
دست موسی است در گریبانش
حلقه زد زلف تا که بر رویت
عقل پنداشت چشم حیرانش
من و ساقی حوروش در باغ
زاهد و خلد و حور و غلمانش
کی مرا ره دهد بچاه ذقن
آنکه یوسف بود بزندانش
در دل آشفته را بسی گره است
از خم طره پریشانش
لاجرم نیست عهد و پیمانش
هر که سرو و گلش در ایوانست
نرود دل بسوی بستانش
چشم هر کاو بر آن دو ابرو دوخت
گو بکن سینه وقف پیکانش
مور بگرفت خاتم لعلش
آن که بد حشمت سلیمانش
معجز عیسویش در لب نوش
دست موسی است در گریبانش
حلقه زد زلف تا که بر رویت
عقل پنداشت چشم حیرانش
من و ساقی حوروش در باغ
زاهد و خلد و حور و غلمانش
کی مرا ره دهد بچاه ذقن
آنکه یوسف بود بزندانش
در دل آشفته را بسی گره است
از خم طره پریشانش
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.