هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان عاشقی بیان می‌شود که از سوزش عشق و هجران معشوق رنج می‌برد. شاعر از زلف معشوق، سودای عشق و تأثیرات آن بر دل عاشق سخن می‌گوید. همچنین، در ابیاتی به مدح شهنشاه نیز پرداخته شده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به‌کاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۶۱۲

زلفین تو تا مروحه دارند بر آتش
از آتش سودای تو دل گشته مشوش

خواهی که نسوزند زسودای تو اسلام
هندو بچه گان را منشان بر سر آتش

گیسوی تو شد سلسله جنبان رقیبان
افتاده از این سلسله جمعی بکشاکش

در بوته هجران چه گداری دل ما را
تا چند بر آتش بگذاری زر بیغش

مخمور شراب غم عشق تو احبا
اغیار زصهبای وصالت همه سر خوش

بر نرگس جادوی تو افسون نکند کار
گر زلف تو دارند مرا نعل بر آتش

آشفته در آن طره سرکش چو اسیری
داری خبری از دل عشاق بلاکش

بگذار بجان منتم ایمطرب خوشگوی
بر دار زدل بار گران ساقی مهوش

تا مست شوم مدح شهنشاه بخوانم
آن شه که بمعراج نبی تاخته ابرش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.