هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از درد عشق، حیرت و سرگشتگی عاشق سخن میگوید. شاعر از فراق معشوق، بیقراری و دیوانگی عشق مینالد و به یادکردن لحظات عاشقانه و ناامیدیهای خود میپردازد. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند ایمان، رحمت و طوفان روحی دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعارههای بهکاررفته ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا پیچیده باشد.
شمارهٔ ۶۷۰
دل ببر داشت فغانی و گمان میکردم
که بغوغای جرس قطع بیابان کردم
رفت چون برق زره محمل لیلی مجنون
از چه خود را بره بادیه حیران کردم
تا که انسان دو چشمم بتو حور انس گرفت
قطع از انس پریزاده و انسان کردم
ریختم نافه از آنزلف بدامان تو دوش
یاد داری تو صبا با تو چه احسان کردم
از من ایمان مطلب در ره آن در یتیم
شیخ شهرم همه را صرف یتیمان کردم
دوش دیوانه عشق تو شنیدم میگفت
که من این حکمت تعلیم بلقمان کردم
گفتم آشفته حدیثی زخم زلفش باز
عالمیرا من از این گفته پریشان کردم
داد یکجرعه میم از سر رحمت خمار
طوف میخانه چو با دیده گریان کردم
ساقی میکده عشق علی دست خدا
که بمدحش زازل طبع نوا خوان کردم
که بغوغای جرس قطع بیابان کردم
رفت چون برق زره محمل لیلی مجنون
از چه خود را بره بادیه حیران کردم
تا که انسان دو چشمم بتو حور انس گرفت
قطع از انس پریزاده و انسان کردم
ریختم نافه از آنزلف بدامان تو دوش
یاد داری تو صبا با تو چه احسان کردم
از من ایمان مطلب در ره آن در یتیم
شیخ شهرم همه را صرف یتیمان کردم
دوش دیوانه عشق تو شنیدم میگفت
که من این حکمت تعلیم بلقمان کردم
گفتم آشفته حدیثی زخم زلفش باز
عالمیرا من از این گفته پریشان کردم
داد یکجرعه میم از سر رحمت خمار
طوف میخانه چو با دیده گریان کردم
ساقی میکده عشق علی دست خدا
که بمدحش زازل طبع نوا خوان کردم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.