هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از اسارت در زلف معشوق، آرزوی نزدیکی به او، و فداکاری برای معشوق سخن می‌گوید. همچنین، از مفاهیمی مانند عشق، رنجش، و امید به وصل استفاده شده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۶۷۵

ای من اسیر زلف خم اندر خمت شوم
همچون صبا بحلقه مو محرمت شوم

نه خضر یافت زندگی از تیغ عشق تو
ای من قتیل لعل مسیحا دمت شوم

گفتم زبوی زلف تو ناسور زخم دل
لعلش بخنده گفت که من مرهمت شوم

در پرده راست پرده عشاق میزنی
مطرب فدای نغمه زیر و بمت شوم

خورشید گرچه آفت شبنم بود ولی
من دارم آرزو بچمن شبنمت شوم

تا می زلعل ساقی مجلس گرفته ام
جام سفال گفت که جام جمت شوم

تو آهوی ختائی ورم کردنت سزاست
باز آی از خطا که فدای رمت شوم

با ما کمست مهر تو و با رقیب بیش
قربان مهربانی بیش و کمت شوم

شادی نصیبه دگران بود و من بجهد
آشفته گشته ام که اسیر غمت شوم

هستند نوح و آدمت ایشاه در پناه
من در پناه نوح و سگ آدمت شوم
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.