هوش مصنوعی: این شعر از حافظ است که در آن شاعر از وضعیت روحی و معنوی خود سخن می‌گوید. او با اشاره به مفاهیمی مانند عشق، مستی معنوی، رهایی از تعلقات دنیوی و غرور در فقر، به بیان حالات درونی خود می‌پردازد. همچنین، شاعر از دوری از کفر و اسلام ظاهری و توجه به معشوق حقیقی سخن می‌گوید و در نهایت به قدرت الهی و تسلیم در برابر قضای خدا اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۶۹۹

آخر ای پیر خرابات نه من مخمورم
گر زنم حلقه بدر می طلبم معذورم

از چه در حلقه مستان تو را هم ندهند
من که در سلسله دردکشان مشهورم

میکشانت همه کشتی بشط می راندند
در سراب از چه من مست بگو مخمورم

نه مرا خرقه و سجاده نه سیم و زر و زور
زاری آورده ام و نیست جز این مقدورم

کفر و اسلام زمن هردو گریزند زننگ
چه غم از آن که از این هر دو توئی منظورم

دستی ای دست خدا بهر نجاتم زکرم
زانکه در پنجه شاهین قضا مقهورم

راه در پرده جانان نبرم آشفته
در حجاب تن و جان تا چو تو من مستورم

دهر گر گرد برانگیخته از هستی من
چون تو معمار وجودی بخدا معمورم

غم غربت اگرم سخت سرا پا چون شمع
چون که در بزم رضا سوخته ام مسرورم

شیخ غره زعمل شد زسپاه و زر و ملک
من زخاک در کریاس علی مغرورم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.