هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی به ستایش معشوق و ارتباط عمیق عاشق با او می‌پردازد. شاعر در آینه، نور خدا را می‌بیند و همه چیز را با نگاه عشق و وفا تفسیر می‌کند. او از دیدن ظواهر فراتر رفته و به حقیقت عشق می‌رسد، حتی اگر این راه او را به خرابات کشانده باشد. در نهایت، شاعر به ستایش علی(ع) در آینهٔ رویش می‌پردازد.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مضامین عرفانی و عاشقانهٔ عمیق است که درک آن به بلوغ فکری و شناختی نیاز دارد. همچنین، برخی اشارات عرفانی و مذهبی ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۷۰۸

تا در آئینه رویت صنما مینگرم
کافرم گر بجز از نور خدا مینگرم

چشم ظاهر بکنم دیده دل باز کنم
تا نگوئی به تو از نفس و هوا مینگرم

هر چه آید زتو گر خود همه جور است و جفا
هم در آن جور اثر مهر و وفا مینگرم

خضر خطت ننماید بمن آن چشمه نوش
با وجود لبت از آب بقا مینگرم

ترک غمزه کند اخراجم از آن چین دو زلف
گر بآهوی دو چشمت بخطا مینگرم

تا تو ای کعبه صلا دادیم از بهر طواف
نیستم حاجی اگر بر سر و پا مینگرم

در ره کعبه گذارم بخرابات افتاد
این بصیرت زکجا بوده کجا مینگرم

فکر درمان چکنی از پی بیماری دل
دردمند تو نیم گر بدوا مینگرم

میرود جانم و جانان زقفا آشفته
نیست اندیشه بیشم بقفا مینگرم

من علی را نستایم بخدائی اما
اندر آئینه رویش بخدا مینگرم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.