هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از حافظ، بیانگر رهایی از قید و بندهای ظاهری و رسیدن به حقیقت عشق و مستی معنوی است. شاعر از ترک توبه و زهد ظاهری سخن می‌گوید و خود را در میانهٔ عشق و مستی می‌یابد. او از رسیدن به معشوق ازلی و رهایی از تعلقات دنیوی سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که تنها به عهد خداوند وفادار است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و استعاره‌های پیچیده‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌هایی به می‌نوشی و مستی (هرچند به‌صورت نمادین) وجود دارد که مناسب سنین پایین نیست.

شمارهٔ ۷۲۴

ما زازل رند و مست و باده پرستیم
بر در میخانه الست بنشستیم

سبحه و زنار را کمند بریدیم
توبه و پیمانه را بهم بشکستیم

مغبچه گان می بکف زمزمه گویند
مژده که ما ماه آفتاب بدستیم

سلسله زلف یارتا که کشیدیم
قید علایق زاین و آن بگسستیم

زآتش مستی بسوخت خرمن هستی
دوست بدست آمد و زخویش برستیم

مطرب مجلش مکش نوا که خرابیم
ساقی مهوش مده شراب که مستیم

این خوشم آمد زقدسیان که بگفتند
عرش سریریم لیک پیش تو پستیم

عاشق تو شبنم است و عشق تو خورشید
تهمت بیجا بما مبند که هستیم

زلف تو آشفته را کمند جنون شد
تا که نگویند ما زبند تو جستیم

شاهد بزم ازل خطیب سلونی
آنکه بعهد ارادتش زالستیم

گرچه برآمد هزار دست بدستان
عهد بجز دست کردگار نبستیم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.