هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنج‌ها و فراق‌های خود می‌گوید و بیان می‌کند که با وجود تمام سختی‌ها، به عشق و مقصود نهایی خود رسیده است. او از نور و مهر معشوق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که وجودش بدون معشوق بی‌معناست. همچنین، شاعر از پذیرفته شدن در کوی مغان و دوری از ظواهر دینی مانند خانقاه و کعبه سخن می‌گوید و عشق را برتر از این مراسم می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و پیچیده‌ای است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار است. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و تمثیل‌های به‌کار رفته نیاز به دانش ادبی و فلسفی پایه دارد.

شمارهٔ ۷۳۰

تا چه شکوه بود از اختر نامسعودم
که به تعداد سگان در شه معدودم

گرچه بردیم بسی رنج زایام فراق
برد در کوی ایاز عاقبت محمودم

لله الحمد که در کوی مغان معتبرم
اگر از خانقه و کعبه دلا مردودم

نکنم طوف حرم رخ ننهم سوی کنشت
با تو سازم که از این هر دو توئی مقصودم

جلوه نور تو بر سجده آدم سبب است
من هم از پرتو مهرت بملک مسجودم

بی تو گر عمر خضر میدهدم معدومم
ور شوم در تو فنا در دو جهان موجودم

منت از دیده ندارم پی دیدار بتان
منکه شاهد بود از پرده دل مشهودم

تا مبادا که کند در تو اثر آتش من
سوختم از تو نهان تا که نه بینی دودم

رنگ می کی رود از جامه مرا ای زاهد
کاز ازل خرقه تن بوده شراب آلودم

بافت در کارگه عشق تو نساج مرا
از ولای تو و اولاد تو تار و پودم

بعد از این چهره نسایم بدری آشفته
که بخاک درشه جبهه طاعت سودم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.