هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردها و رنج‌های عشق و دوری از معشوق می‌نالد. او با استفاده از استعاره‌هایی مانند مار، عقرب، افعی و خنجر، رنج‌های عشق را توصیف می‌کند و بیان می‌کند که این دردها از هر زخم دیگری سخت‌تر است. همچنین، او از مستی و خمار ناشی از عشق و نگاه معشوق سخن می‌گوید و احساس غربت و تنهایی خود را بیان می‌دارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، برخی از تصاویر مانند مار و عقرب ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۷۳۲

گمان مدار که من از گزند مار بنالم
مگر زعقرب جرار زلف یار بنالم

مرا که افعی زلفت به پیچ وتاب فکند
عجب مدار که گاهی ززخم مار بنالم

خمار مستیم افزوده شد زنرگس ساقی
که می کشم همه شب باده و زخمار بنالم

بتار زلف ببند و بکش بتیر نگاهم
نیم مبارز عشق ار زکار زار بنالم

مرا بهار و خزان جمله بی تو صرف فغان شد
نیم چو بلبل کز گل بهر بهار بنالم

بناله شب همه شب همدمم بمرغ شب آهنگ
اگر بحلقه آن زلف تابدار بنالم

هر آنکه دور بود از دیار خویش بنالد
خلاف من که غریبانه در دیار بنالم

خبز زخنجر مژگان نداری و خم زلفش
تو را گمان که از آن طفل نی سوار بنالم

اگر که اشتری آشفته از مهار بنالد
بیا به بین که چو بگسستیم مهار بنالم

بلا چه پنجه قوی کرد و نیست قوه دفعش
زدست او ببر دست کردگار بنالم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.