۱۹۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۴۰

شاهد عید از در آمد شد زدل اندوه بیم
ساقی گلچهره کو مطرب کجائی کو ندیم

بعد از این دل مرده نتوان بود کز لطف هوا
مرده گان را زنده میدارد از این جنبش نسیم

همره ما باش تا بنمایمت دیر مغان
زاهدا اینست رندانرا صراط مستقیم

میزند در پرده مطرب نکته توحید را
فهم این معنی نخواهد کرد جز ذوق سلیم

عکس ساقی را بجام می همی بیند بصیر
آنچنان کز می کند حل معما را حکیم

ارتکاب معصیت را گرچه شد انسان عجول
نیست چندان در بر حلم خداوند حلیم

میکنم من در گنه اصرار کاندر روز حشر
تا توانم کرد میزانش بر عفو رحیم

هست شیطان را طمع آمرزش از عفو خدای
رحمت و انعام ایزد بس که شد عام عمیم

با وجود بسمله نبود ضرر در هیچ شبی
می بده ساقی به بسم الله الرحمن الرحیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.