هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، شاعر بزرگ فارسی، بیانگر نارضایتی و اعتراض به صوفی‌های ریاکار و زاهدنمایانی است که به نام دین و عرفان، مردم را گمراه می‌کنند. شاعر از رنج‌های خود و بی‌عدالتی‌های زمانه شکایت دارد و در نهایت، به عشق و وصال معشوق روی می‌آورد. او توصیه می‌کند که از دیار فریبنده دوری کرده و به سوی حقیقت (نجف) پرواز کنند یا مانند او رنج‌های عشق را بپذیرند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از اشارات مانند 'بوسه' و 'جام' ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۷۵۴

ای آفت دین و خصم اسلام
ای فتنه دهر و شور ایام

ای رهزن پارسا و زاهد
ای صوفی شهر از تو بدنام

گفتی که بکوی من وطن کن
شاید بسگان من شوی رام

تا پوست و استخوانیم بود
کردند از او نهار یا شام

اکنون که زهستی اوفتادم
رانند مرا زهر در و بام

من ماندم و دل که صید وحشی است
با هیچکسی نمیشود رام

تو سر خوش و با رقیب در بزم
گه بوسه دهی و گه کشی جام

یا مرغ اسیر خودرها کن
یا زود بکش که گیرد آرام

از آتش ما خبر ندارد
مشنو تو حدیث زاهد خام

آشفته زوصل روی خوبان
خواهی که بری تمتع و کام

پرواز کن از دیار شیراز
بر طوف در نجف کن اقدام

ورنه بنشین و از خم دل
چون من قدحی زخون بیاشام
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.