هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق عمیق و سوزناک خود سخن می‌گوید. او خود را به شمع، شبنم، وامق، و مجنون تشبیه می‌کند و معشوق را به خورشید، عذرا، و لیلی. شاعر از فراق، سوزش عشق، و تسلیم در برابر معشوق می‌گوید و احساسات خود را با تصاویر زیبا و پراحساس بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۷۷۰

حاشا که توانم گفت آن راز که من دانم
کاتش فکند چون شمع اندر لب و دندانم

شب بر سر بالینم گر صبح صفت آئی
چون شمع سحرگاهی سر در رهت افشانم

گر چهره برافروزی هستی مرا سوزی
من شبنم و تو خورشید حاشا که بجا مانم

گر میکشیم در نار ور میدهیم جنت
من بندیم و بنده سر در خط فرمانم

من وامق و تو عذرا عذر دگران برنه
مجنون تو لیلایم عشق تو بیابانم

در بند تو محبوسم با جور تو مأنوسم
در ذکر تو مدهوشم و زنام تو حیرانم

ای مهر توام در گل وی جای توام در دل
از خویش گریزم هست اما زتو نتوانم

بردار زره خرمن ای کشته باغ حسن
روزی که زند شعله این آتش پنهانم

مجموع دلی بودم آشفته شدم واله
سودای سر زلفی کرده است پریشانم

از شمع چه میگوئی پروانه چه میجوئی
تو خوبتر از اینی من سوخته تر زآنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.