۱۴۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۷۳

گفته بودی که زکویت بملامت بروم
دل بر تست کجا من بسلامت بروم

من بمیخانه زدم خرقه سالوس به آب
رندم ایشیخ نگوئی بملامت بروم

مدتی زیسته ام دور زجانان بوطن
گر بغربت بدهم جان بغرامت بروم

بی سؤالم در جنت بگشایند بقبر
با ولایش چو بصحرای قیامت بروم

مرده گان زنده کنم چون ببرندم بلحد
میبرم نام علی تا بکرامت بروم

از نجف تا بگلستان بهشتم خوانند
من آشفته از آن در بندامت بروم

میروم داغ غلامی تو دارم بجبین
در صف حشر باین داغ و علامت بروم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.