هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و وابستگی شدید خود به معشوق سخن میگوید و بیان میکند که تمام پیمانها و تعهدات دیگر را شکسته و تنها به معشوق وفادار مانده است. او از دنیا و تعلقات آن بریده و خود را کاملاً وقف معشوق کرده است. همچنین، شاعر به زاهد و منعم هشدار میدهد که او را از مینوشیدن منع نکنند، چرا که او شفیع گنهپیشهگان در روز قیامت خواهد بود. در پایان، به علی(ع) به عنوان پناهگاه آشفتهحالان اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات مذهبی و فلسفی ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۷۷۴
نه توبه زاهد پیمانه بد که بشکستم
نه عهد با تو که پیمان بمی کشان بستم
اگرچه رشته جان بافته بمهر جهان
بریدم از همه عالم بدوست پیوستم
غبار گشتم و افتادم از پی محمل
گمان مدار که یک لحظه بی تو بنشستم
شدم ببتکده و سجده بر صنم بردم
گسسته سبحه و زنار بر میان بستم
چگونه دست بداور برم بخون خواهی
اگر که دامنت افتد بحشر در دستم
برو تو زاهد و منعم مکن زباده پرستی
که من شفیع گنه پیشه گان بروز الستم
علی ولی خدا آن پناه آشفته
که از طفیلش دعوی کنم که من هستم
نه عهد با تو که پیمان بمی کشان بستم
اگرچه رشته جان بافته بمهر جهان
بریدم از همه عالم بدوست پیوستم
غبار گشتم و افتادم از پی محمل
گمان مدار که یک لحظه بی تو بنشستم
شدم ببتکده و سجده بر صنم بردم
گسسته سبحه و زنار بر میان بستم
چگونه دست بداور برم بخون خواهی
اگر که دامنت افتد بحشر در دستم
برو تو زاهد و منعم مکن زباده پرستی
که من شفیع گنه پیشه گان بروز الستم
علی ولی خدا آن پناه آشفته
که از طفیلش دعوی کنم که من هستم
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.