۱۴۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۸۵

دوش بی شمع جمالت بزم عیش افروختم
عود وش از یاد زلفینت بر آتش سوختم

چون صدف دیده بدامان ریخت در شام فراق
آن گهرهائی که از خون جگر اندوختم

جز فغان و سوختن اندر طریق عاشقی
بلبل و پروانه را من شیوه ها آموختم

دوش همچون شیخ صنعان بر در دیر از وفا
دین و دل در عشق آن ترسا بچه بفروختم

جامهای عاریت آشفته افکندم بزیر
تا که بر تن کسوت مهر علی را دوختم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.