هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و دلدادگی خود به معشوق سخن میگوید. او از فداکاریهای خود مانند بوسه زدن بر پای معشوق و پوشیدن خرقه سگ کوی او یاد میکند. شاعر از رنجهای عشق مانند تلخکامی و غمزههای معشوق میگوید، اما در عین حال به این عشق افتخار میکند و خود را مدحگوی پادشاه (معشوق) میداند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه پیچیده و استعارههای ادبی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'خرقه ای از سگ کوی تو بتن پوشیدم' نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک معنای نمادین آنها دارد.
شمارهٔ ۷۹۰
ایکه دل برده ای از دست زچشم سیهم
بنده ام کرده ای از چیست نداری نگهم
خاک آندر شدم و بوسه زدم بر پایت
تا بدانی زمقیمان در بارگهم
خرقه ای از سگ کوی تو بتن پوشیدم
عارم از کسوت جم هست که با دستگهم
تلخ کامیست بسی زآن لب شکر شکنم
عقدها زد بدل آنزلف گره در گرهم
منکه جز راه حرم هیچ نمیپیمودم
طره آن بت ترسا بچه برده زرهم
نیست پیکان که از او جان ببرم یا خفتان
کشته غمزه آن جادوی عنبر زرهم
گرچه آشفته بجز ننگ ندارم نامی
فخرم اینست که مدحت گری از پادشهم
بنده ام کرده ای از چیست نداری نگهم
خاک آندر شدم و بوسه زدم بر پایت
تا بدانی زمقیمان در بارگهم
خرقه ای از سگ کوی تو بتن پوشیدم
عارم از کسوت جم هست که با دستگهم
تلخ کامیست بسی زآن لب شکر شکنم
عقدها زد بدل آنزلف گره در گرهم
منکه جز راه حرم هیچ نمیپیمودم
طره آن بت ترسا بچه برده زرهم
نیست پیکان که از او جان ببرم یا خفتان
کشته غمزه آن جادوی عنبر زرهم
گرچه آشفته بجز ننگ ندارم نامی
فخرم اینست که مدحت گری از پادشهم
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.