هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از عشق و هجران سخن میگوید. شاعر خود را گمشده در تاریکیها میداند و از خضر (نماد راهنما و نجاتبخش) درخواست کمک میکند. او از عشق و فراق رنج میبرد و احساس میکند که در آتش عشق پایدار نیست. شعر همچنین به مفاهیمی مانند زیبایی، بخشش و عشق الهی اشاره دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و ادبی نیاز به درک بالاتری از ادبیات فارسی دارد.
شمارهٔ ۷۹۱
عشق خضر است و من گمشده اندر ظلماتم
نیست گر آب حیاتی بده ای خضر نجاتم
شوم ار خاک در میکده او روزی
منت از خضر چرا باشد و از آب حیاتم
حالتی بس عجبم دست دهد در شب هجران
سینه آتشکده وز دیده رود شط فراتم
من چو سیماب تو همچون زر نابی بحقیقت
نیست در آتش عشق تو بتا پای ثباتم
ایکه سررشته امکان بسر کلک تو بسته
شب قدر است زرحمت بده ای شاه براتم
خرمن حسن ترا حد نصاب است خدا را
مستحقم من مسکین ندهی از چه زکاتم
شاه عشق است به پیل افکنی رخ بمن آرد
چون کنم بیدق خود را که در این مرحله ماتم
در حریم دلم ایدست خدا پای نهادی
تا که از بام حرم برفکنی لات مناتم
صرف شدعمر من آشفته در آن حلقه گیسو
تا کجا خضر که بیرون برد از این ظلماتم
نیست گر آب حیاتی بده ای خضر نجاتم
شوم ار خاک در میکده او روزی
منت از خضر چرا باشد و از آب حیاتم
حالتی بس عجبم دست دهد در شب هجران
سینه آتشکده وز دیده رود شط فراتم
من چو سیماب تو همچون زر نابی بحقیقت
نیست در آتش عشق تو بتا پای ثباتم
ایکه سررشته امکان بسر کلک تو بسته
شب قدر است زرحمت بده ای شاه براتم
خرمن حسن ترا حد نصاب است خدا را
مستحقم من مسکین ندهی از چه زکاتم
شاه عشق است به پیل افکنی رخ بمن آرد
چون کنم بیدق خود را که در این مرحله ماتم
در حریم دلم ایدست خدا پای نهادی
تا که از بام حرم برفکنی لات مناتم
صرف شدعمر من آشفته در آن حلقه گیسو
تا کجا خضر که بیرون برد از این ظلماتم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.