۱۳۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۱۱

من به بیداری شبهای غمت معروفم
بصفات سگ کویت صنما موصوفم

نیست محروم تر از وصل تو کس چون من زار
گرچه در عشق تو اندر همه جا معروفم

بامیدی که دم قتل ببینم رویت
جان بکف منتظر از کشتن خود مشعوفم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.