هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از زبان گدایان عشق و مستان معنوی بیان می‌شود که خود را بی‌قید به ظواهر دینی، عاشق یار و مست شراب معنویت معرفی می‌کنند. آنها خود را پروانه شمع عشق، بلبل گلستان وجود و جویای اسرار الهی می‌دانند که از تعلقات دنیوی رسته‌اند و در بی‌خویشی عشق غرق شده‌اند.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مضامین عرفانی عمیق و استعاره‌های شراب و میخانه است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات صوفیانه نیاز دارد. همچنین برخی اصطلاحات مانند 'ساغر و پیمانه' یا 'دیوانگی عشق' ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۸۴۸

ما گدایان در میخانه ایم
در گدائی شهره و افسانه ایم

هر کجا سرزد گلی ما بلبلیم
هر کجا شمعی بود پروانه ایم

کعبه و دیر دیگر را طایفیم
نه مقیم کعبه نه بتخانه ایم

سبحه و زنار را بگسسته ایم
ما حریف ساغر و پیمانه ایم

یار را عمریست جویائیم لیک
چون نکو دیدیم در یک خانه ایم

نرگس جادو وشان را سرمه ایم
گیسوی مه پارگانرا شانه ایم

گوهر اسرار حق را مخزنیم
گنج عشق دوست را ویرانه ایم

ما غریبان دیار راحتیم
زآشنایان وطن بیگانه ایم

صوفیان از ساز مطرب در سماع
ما برقص از نعره مستانه ایم

هر که مجنون شد زسودائی دلا
ما زسودای علی دیوانه ایم

همچو آشفته بدریای وجود
طالب آن گوهر یکدانه ایم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.