۱۲۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۴۸

ما گدایان در میخانه ایم
در گدائی شهره و افسانه ایم

هر کجا سرزد گلی ما بلبلیم
هر کجا شمعی بود پروانه ایم

کعبه و دیر دیگر را طایفیم
نه مقیم کعبه نه بتخانه ایم

سبحه و زنار را بگسسته ایم
ما حریف ساغر و پیمانه ایم

یار را عمریست جویائیم لیک
چون نکو دیدیم در یک خانه ایم

نرگس جادو وشان را سرمه ایم
گیسوی مه پارگانرا شانه ایم

گوهر اسرار حق را مخزنیم
گنج عشق دوست را ویرانه ایم

ما غریبان دیار راحتیم
زآشنایان وطن بیگانه ایم

صوفیان از ساز مطرب در سماع
ما برقص از نعره مستانه ایم

هر که مجنون شد زسودائی دلا
ما زسودای علی دیوانه ایم

همچو آشفته بدریای وجود
طالب آن گوهر یکدانه ایم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.