هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق، مستی، و جنون سخن می‌گوید. او از معشوق، شراب، و حالات روحی خود در این مسیر صحبت می‌کند و گاهی به مفاهیم عمیق‌تری مانند عرفان و حیرت اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره‌هایی به مستی و جنون دارد که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۸۶۱

مطرب تو راه میزنی از ساز دلکشم
ساقی صفا دهد زمی صاف بیغشم

تا تن زآب میکده عشق شسته ام
ماهی صفت در آب و سمندر در آتشم

مردم همه زدید پری در جنون و من
دیوانه از ندیدن ماه پریوشم

احرام طوف حج خرابات بسته ام
شاید اگر ببال ملک بسته مفرشم

گفتم بزلف او زچه ای بیقرار گفت
در آتشم معلق از آنرو مشوشم

ساقی شراب مجلسیان را بده که من
از چشم مست و باده لعل تو سرخوشم

گوئی که جانم از تن افسرده میرود
هرگه زسینه ناوک دلدوز میکشم

خالم کجا زششدر حیرت برون برد
آورده چون حریف دغل باز در ششم

خواهم شدن بکون و مکان آستین فشان
آشفته وار گر قدح عشق در کشم

گفتی گناهکاری و آتش مقام تست
مداح حیدرم تو مترسان زآتشم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.