۱۷۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۶۶

از دهان تو حدیثی چو بوهم اندیشم
عقده نقطه موهوم شود حل پیشم

تا زابروی کجش یافته ام خط امان
از کجیهای تو ای چرخ کجا اندیشم

گر بود ساقی ما بر سر پیمان الست
من به پیمانه کشی از همه مستان پیشم

شاید از کیش زچرخم پی قربان آرند
زانکه قربانی تو ای بت کافر کیشم

تاج سر خاک رهت کسوت من مهر رخت
در طریقت عجبی نیست اگر درویشم

من و بوسیدن نوشین لب به از عسلست
که چو زنبور زنند از همه جانب نیشم

منکه از ناوک خونریز نظر مجروحم
آه از آن روز که بهبود پذیرد ریشم

بر درت طوق بگردن رسد آشفته شها
که سگانت بشمارند زلطف از خویشم

دشت پرگرگ بود مرتعم ایدست خدا
تو بر آن گله شبانی و منت آن میشم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.