هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر درد عشق و فراق است. شاعر از غم عشق، زیبایی معشوق، و ناامیدی خود سخن میگوید. او از دل شکستهاش مینالد و به دنبال مرهمی برای درد خود است. در پایان، شاعر به مدح امام علی(ع) پرداخته و از او طلب شفا میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار بوده و ممکن است نیاز به تفسیر داشته باشد.
شمارهٔ ۹۲۱
نیش غم تو نوش جان حنظل عشق قند من
میل خوشی نمیکند خاطر دردمند من
خط چو نبات خضر شد بر لب نوشخند تو
وه که بمصر میرود تحفه نبات و قند من
زلف تو هر طرف کشان دل بقفای او دوان
منکه بخود نمیروم گو نکشد کمند من
گر ببری رگم زپی بند به بند همچو نی
قصه عشق بشنوی باز زبند بند من
بر دل چاک چاک من خنده زنی و بگذری
زآن نمکین دهان کنی چند تو ریشخند من
دید بخویش مست شد عاشق خودپرست شد
دید در آینه چو خود آن بت خودپسند من
کعبه زدوری رهت نیست مرا غمی که شد
خاک در تو پرنیان خار رهت پرند من
تاخت سمند فکرتم در هم عمرت از قفا
لیک بگرد توسنت ره نبرد سمند من
نیست قیاس و وهم را راه بآستان تو
پاکتر است دامنت از چه و چون و چند من
مرهم اگر نمی نهی زآن لب نوش بر دلم
کیست که مرهم آورد بر دل مستمند من
مدحت مرتضی بگو مرهم دل از او بجو
چون دم عیسوی شمر گفته سودمند من
منکه جنون عشق را آشفته سر نهاده ام
گو ندهند عاقلان بهر خدای پند من
میل خوشی نمیکند خاطر دردمند من
خط چو نبات خضر شد بر لب نوشخند تو
وه که بمصر میرود تحفه نبات و قند من
زلف تو هر طرف کشان دل بقفای او دوان
منکه بخود نمیروم گو نکشد کمند من
گر ببری رگم زپی بند به بند همچو نی
قصه عشق بشنوی باز زبند بند من
بر دل چاک چاک من خنده زنی و بگذری
زآن نمکین دهان کنی چند تو ریشخند من
دید بخویش مست شد عاشق خودپرست شد
دید در آینه چو خود آن بت خودپسند من
کعبه زدوری رهت نیست مرا غمی که شد
خاک در تو پرنیان خار رهت پرند من
تاخت سمند فکرتم در هم عمرت از قفا
لیک بگرد توسنت ره نبرد سمند من
نیست قیاس و وهم را راه بآستان تو
پاکتر است دامنت از چه و چون و چند من
مرهم اگر نمی نهی زآن لب نوش بر دلم
کیست که مرهم آورد بر دل مستمند من
مدحت مرتضی بگو مرهم دل از او بجو
چون دم عیسوی شمر گفته سودمند من
منکه جنون عشق را آشفته سر نهاده ام
گو ندهند عاقلان بهر خدای پند من
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.