هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به زیبایی‌های معشوق، می‌نوشی، و حالات شاعر در برابر این عشق و زیبایی‌ها می‌پردازد. شاعر از عشق و مستی سخن می‌گوید و از نگاه جامعه به این امور انتقاد می‌کند. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند توحید و ولایت دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره به می‌نوشی و نقد اجتماعی ممکن است نیاز به درک بالاتری از زمینه‌های فرهنگی و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۹۵۵

افتاده سرشکم زپی نرگس جادو
چون طفل سراسیمه که رفت از کف آهو

یکجا نظرم وقف کمانخانه ابروست
یکسو دل شیدا بکمند خم گیسو

من ترک می و صحبت معشوق نگویم
هر چند کند محتسب شهر هیاهو

خوش گفت مرا دوش حکیمی بنصیحت
زنهار مگو ترک می و طلعت نیکو

خوش رایحه شد زلف تو از پرتو رخسار
تا عود بر آتش نگذاری ندهد بو

مینای می و ما وسر زلف نکویان
ایشیخ تو و کوثر و حور و در مینو

ساقی چو حریف است چه اندیشه غلمان
میخانه چو مینوست بهل قصه بیکسو

ای موت و حیاتم بلب لعل تو پنهان
آباد و خرابم به اشارت دو ابرو

ای کودک سر خوش چو توئی ساقی مستان
شیخ از چه کند طوف حرم را به تکاپو

این سان که تو را جای بچشم من شیداست
کی سرو چنین معتدل آید بلب جو

گر بختی عقلم بکند سرکشی امروز
از عشق عقالش بنهم بر سر زانو

زنجیر کجا رافع سودا شود او را
آشفته که عمریست پریشان شده زآن مو

یک قبه زایوان تو این سبعه سیار
یک پرده زکریاس تو این پرده نه تو

ای مایه توحید علی شاه ولایت
من در تو گریزانم از گفته بدگو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.