هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند خرمن حسن، لشکر خط، و شمع، به بیان عشق و وصال می‌پردازد. شاعر از عشق زمینی و الهی سخن می‌گوید و بر اهمیت گذر از مادیات و رسیدن به معشوق حقیقی تأکید دارد. همچنین، اشاره‌ای به داستان سیاوش و کیخسرو دارد که نمادی از عدالت و مکافات است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات تاریخی و ادبی مانند داستان سیاوش و کیخسرو نیاز به پیش‌زمینه‌ی فرهنگی دارد.

شمارهٔ ۹۷۹

کشته دهقان درود در نگر این شیوه نو
خرمن حسن تو را سبزه خط کرده درو

حسنت از لشکر خط گشت فراری بحصار
عشق ما هست خود از سابقه نومید مشو

خوشه ی چینی بردار خوشه ای از خرمن عشق
خرمن هر دو جهانرا نستاند بدو جو

شمع بردار که یار آمد و روز است نه شب
پیش خورشید فلک شمع ندارد پرتو

شب وصل است نظر باز کن و لب بربند
حاصل عمر دهد عاقل بر گفت و شنو

هر که را سیم و زری بود گر و باز گرفت
منم و نقد دل آن نیز بزلف تو گرو

گو به پیران مشو ایمن که مکافاتی هست
لاجرم خون سیاوش طلبد کیخسرو

بس خطرها بره عشق بود ای سالک
خضر اگر نیست دلیل تو از این راه مرو

شوی آشفته سبک بار بمنزل نزدیک
بار جان را بفکن در پی جانانه برو

کیست جانانه علی مضجع او خاک نجف
که بگفتش بجز از حق نبود هیچ غلو
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: چند بندی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.