هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و فلسفی به زیبایی‌های آینه و انعکاس حقایق در آن می‌پردازد. شاعر از آینه به عنوان نمادی از حقیقت و تجلی جمال الهی یاد می‌کند و ارتباط آن را با عشق، هستی و شناخت بیان می‌دارد. همچنین، اشاره‌ای به حضرت علی (ع) به عنوان مظهر جمال الهی دارد.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار می‌باشد. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۹۹۴

دانست و هست و بود تو را مظهر آینه
روزی که کرد تعبیه اسکندر آینه

نتوان زدود نقش رخت از ضمیر او
چون جان گرفته عکس تو را در بر آینه

مستی من زآینه نبود عجب که هست
لعل لبت شراب بود ساغر آینه

عکس تو را و آه مرا عاریت گرفت
روشن اگر که هست و مکدر گر آینه

در آینه چو دید جمالت کلیم گفت
کرده شعاع طور تجلی در آینه

دارد چرا گرنه بهشتست هر طرف
طوبی و حور در بر و هم کوثر آینه

آشفته داوری نبرد پیش شه زتو
اندر میان ما و تو بس داور آینه

جز در رخ علی نتوان دید نور حق
بهر جمال غیب بود حیدر آینه
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.