هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان شاعری است که از زیبایی و جذابیت معشوق خود سخن میگوید. او از چشمهای سیاه و موهای مشکی معشوق که مانند فتنهای شهر را به آشوب کشیده، یاد میکند. شاعر از عشق و دلبستگی خود به معشوق میگوید و از این که نام دیگران با یاد لب شیرین معشوق آمیخته شده، اظهار ناراحتی میکند. در پایان، شاعر به عظمت و جلال معشوق اشاره میکند و بیان میدارد که حتی جبرئیل نیز نمیتواند به این اوج برسد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسال قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۱۰۰۹
ارغوان است که با غالیه آمیخته ای
یا که بر برگ سمن سنبل تر ریخته ای
شهر برهم زده آشوب دو چشم سیهت
این چه فتنه است ندانم که برانگیخته ای
نیست در طره خوبان بجز از فکر خطا
تا کی ایدل تو در این سلسله آویخته ای
نام اغیار شده ذکر لب شیرینت
این چه نوش است که با نیش درآمیخته ای
لاجرم مردم چشمان تو بیمار بماند
بسکه مشک از خم زلفین سیه بیخته ای
مظهر نور علی گرنه ای فتنه شهر
زابروان تیغ دودم از چه برآهیخته ای
راه بر اوج جلالش نبری آشفته
گرچه جبریل شوی بال فروریخته ای
یا که بر برگ سمن سنبل تر ریخته ای
شهر برهم زده آشوب دو چشم سیهت
این چه فتنه است ندانم که برانگیخته ای
نیست در طره خوبان بجز از فکر خطا
تا کی ایدل تو در این سلسله آویخته ای
نام اغیار شده ذکر لب شیرینت
این چه نوش است که با نیش درآمیخته ای
لاجرم مردم چشمان تو بیمار بماند
بسکه مشک از خم زلفین سیه بیخته ای
مظهر نور علی گرنه ای فتنه شهر
زابروان تیغ دودم از چه برآهیخته ای
راه بر اوج جلالش نبری آشفته
گرچه جبریل شوی بال فروریخته ای
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.