۱۴۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۱۲

خصم با انبوه لشکر آمد و خیل سپاه
الغیاث ای دیده و دل الغیاث ای اشک و آه

آه من بگذر زماه و اشک من ماهی بگیر
گر گرفته لشکر اعدا زماهی تا بماه

کعبه ای دل بود خصم دغا اصحاب فیل
هان ابابیلی بکن خود نیمه شب بر این سپاه

گرچه فرعون است دشمن رود نیل از چشم ساز
خصم را با لشکرش در لجه خود کن تباه

خصم اگر نمرود باشد یا که خود تو پشه ‏
همتی خواه از خلیل و مغز دشمن را بکاه

کاروان لطف حیدر آمد از پی غم مخمور
گرچه یوسف وارت افکندندن از حیلت بچاه

گر جهان دشمن بود جویم مدد از ذوالفقار
برق سوزد گر بود آشفته یک عالم گناه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.