هوش مصنوعی:
این شعر از عشق نافرجام، رنجهای عاشقانه و بیوفایی معشوق سخن میگوید. شاعر از دیدار نیافتن با دلبر، وعدههای دروغین او و رنجهای عشق شکایت دارد و به بخت بد و رفتار ناعادلانه معشوق اشاره میکند. همچنین، از همبستری معشوق با دیگران و فریبندگی او میگوید.
رده سنی:
16+
مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق، اشاره به رنجهای عاطفی و برخی اشارات غیرمستقیم به رابطههای عاشقانه ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال نامناسب یا نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۱۰۲۲
زانبوه رقیبانم مجال دید دلبر نه
مگس چندانکه مردم را نظر بر تنک شکر نه
مرا گفتی شبی آیم بخوابت دیده بر بستم
ولی از بخت خواب آلوده ام این حرف باور نه
پی خورسندی دشمن بریزی خون احبابت
پسندد هیچ مسلم این ستم گاهی بکافر نه
تو را بادا گوارا باده لعل لب دلبر
که جز خون جگر ای مدعی ما را بساغر نه
از آن ساعت که با اغیار هم بالین شدی ایمه
تو پنداری که آمد یک سر از یاران به بستر نه
بغمزه ساحر چشمش همی میگفت با زلفش
که این عود قماری را جز این زیبنده مجمر نه
مگس چندانکه مردم را نظر بر تنک شکر نه
مرا گفتی شبی آیم بخوابت دیده بر بستم
ولی از بخت خواب آلوده ام این حرف باور نه
پی خورسندی دشمن بریزی خون احبابت
پسندد هیچ مسلم این ستم گاهی بکافر نه
تو را بادا گوارا باده لعل لب دلبر
که جز خون جگر ای مدعی ما را بساغر نه
از آن ساعت که با اغیار هم بالین شدی ایمه
تو پنداری که آمد یک سر از یاران به بستر نه
بغمزه ساحر چشمش همی میگفت با زلفش
که این عود قماری را جز این زیبنده مجمر نه
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.