هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، توصیفی از معشوقه‌ای است که با جمال و جاذبه‌های خود، همگان را مسحور می‌کند. شاعر از زیبایی‌های چهره، مو، ابرو و رفتار معشوق سخن می‌گوید و تأثیرات عمیق عشق را بر خود و دیگران بیان می‌کند. همچنین، در ابیاتی به مفاهیم عرفانی و دینی مانند سجده، محراب و حشر اشاره شده است.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات شاعرانه و استعاره‌های به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۰۴۱

تو که در چشم چنین غمزه کافر داری
دین اسلام توانی زمیان برداری

سجده آرند به تو شیخ و برهمن با هم
که دو محراب به بتخانه آذر داری

حاجیان گرد حرم صف زده کاین خانه تست
تو مگر جز دل ما خانه دیگر داری

گاه از چهره کنی آتش نمرود عیان
گاه گلزار خلیل و لب کوثر داری

بار ده تا گذرد در خم زلف تو نسیم
خواهی ار ساعت گلزار معطر داری

چون بریزد زمژه خون دلم در مژگان
بر رگ مردم چشمم همه نشتر داری

هندوان بت نپرستند بفرخار دیگر
این ملاحت که توای لعبت کشمر داری

کشتگانت بقیامت چو بمحشر آیند
از پس حشر تو خود محشردیگر داری

نبری نام رقیبان زتغافل بر لب
زهر آمیخته با قند مکرر داری

شاید ار شیردلان صید کمند تو شوند
تا بکف تیغ کج شاه مظفر داری

ابروی تست که بر ما کشیده شمشیر
تو که از مشک ختن جوشن مغفر داری

نصرت دولت و دین مالک ملک جمشید
که زخاک درش آشفته تو افسر داری
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.