هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، به زیبایی‌های معشوق و رنج‌های عاشق اشاره دارد. شاعر از زلف معشوق، دل‌بستگی‌ها و رنج‌های خود می‌گوید و با تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، احساسات خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اصطلاحات به کار رفته نیاز به دانش ادبی نسبتاً بالایی دارند.

شمارهٔ ۱۰۵۶

دین و دل ای سیم تن تنها نه از من میبری
با چنین رو دل زسنگ وروی آهن میبری

میکنی اندر شبستان خم زلفت نهان
آنچه دل از خلق اندر روز روشن میبری

با چین بستان روحانی که باشد بیخزان
باغبان بی بصیرت نام گلشن میبری

نافه از چین ای صبا بردن بزلف او خطاست
خوشه چینا چند خوشه سوی خرمن میبری

رخنه دلرا رفو زآن نوک مژگان کن طلب
رشته را بیهوده اندر چشم سوزن میبری

یک لطیمه غنبر ار خواهی خوری صد لطمه موج
گو بیا گر عنبر بدامن میبری

ناخن از خونم کنی رنگین که بنمائی بغیر
تحفه خون دوست را از بهر دشمن میبری

بس بود آن طره ابرو تو را اندر مصاف
بی سبب در رزمگه شمشیر و جوشن میبری

خدمت زلف بناگوش بتان کن باغبان
چند زحمت از پی نسرین و سوسن میبری

ای شکنج زلف این سحر است یا خود معجز است
کافتاب و ماه را رشته بگردن میبری

دل شده آشفته را تا چند ای زلف رسا
بند برپا کو بکو برزن ببرزن میبری
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.