هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از زلف یار به عنوان رشته‌هایی که بر گردنش آویخته شده و فتنه‌انگیز هستند یاد می‌کند. همچنین از نگاه مست یار که خونش را ریخته و از رقیبان و مکرهای عشق شکایت می‌کند. در پایان، شاعر به مار سیاهی اشاره می‌کند که بر گردنش آویخته شده و از آشفتگی و فرار از زلف یار می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی پیچیده است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده مانند 'مار سیه' و 'جادوئی ضحاک آسا' نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۰۶۴

رشته ها بر گردنم ای زلف یار آویختی
فتنه کردی ای نگاه مست خونم ریختی

منتی بر گردنم داری تو ای زلف دو تا
کز همه زنجیر مویان رشته ام بگسیختی

میبری نام رقیبان بر لب شیرین چرا
زهر با قند مکرر از چه رو آمیختی

شاید از جادوئی ضحاک آسا دم زنم
تا تو ای مار سیه بر گردنم آویختی

گر نبودت در کمین آن آهوان شیر گیر
از چه آشفته بچین زلف او بگریختی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.