هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان شاعری است که از عشق و زیبایی معشوق سخن می‌گوید. او از دلباختگی و اسارت در چنگال عشق می‌نالد و بیان می‌کند که عشق واقعی فراتر از جسم و نفسانیات است. شاعر همچنین به مفاهیمی مانند یقین، عقل، و رهایی از تعلقات دنیوی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد.

شمارهٔ ۱۰۷۰

ایکه از چهره شمع انجمنی
بقد ازنار سرو در چمنی

نکنم با خیال زلف و رخت
بچمن میل سنبل و سمنی

عارفش مرده لحد خواند
روح بی ذوق عشق در بدنی

کی بری ره بکوی او هیهات
ایکه در بند نفس خویشتنی

بر سر کوی همچو تو شاهی
عار باشد گدای مثل منی

در دهانت که داشت وهم و گمان
شد یقین پیش عقل از سخنی

تن گدازم که جان شوم همه تن
جان بجانان سزا بود نه تنی

از رسن بازی دو زلف سیاه
یوسف دل بچاه درفکنی

کی رهی از کمندش آشفته
گر سرا پا بحیله مکر و فنی
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.