هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از مفاهیمی مانند عشق، عقل، جمال معنوی و الهی سخن می‌گوید. او از نوری بودن انسان، بهشت موعود، عشق و عقل، و نیز از مفاهیمی مانند بخشش، زهد و غرور صحبت می‌کند. در پایان، شاعر به یاد علی(ع) می‌افتد تا از دوری از خداوند در امان بماند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار می‌باشد. همچنین، برخی از اشارات عاشقانه و تمثیل‌های به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۰۷۱

تو نه ای زآب و خاک از نوری
بچه ناز پرور حوری

گر بعقباست جنت موعود
تو بدنیا بهشت موعودی

زآن لب پرنمک خبر دارد
هر کرا هست زخم ناسوری

توده عنبری شبه قامت
بر سرم پنجه است کافوری

عقل گوید که غالبم بر نفس
عشق گوید برو که معذوری

گر زغیرت بود سرور و غمت
گر غم از دوست هست مسروری

سوختی عالمی زپرتو حسن
غالب الظن که آتش طوری

ایکه چون شمع شاهد عامی
چو پری در حجاب مستوری

عقل بگریخته زسطوت عشق
با سلیمان چه میکند موری

عیب عذرا کنی و بیخبری
عذر میخواهمت که معذوری

چشم میخوارگان بعفو کریم
زاهدا تو بزهد مغروری

یوسف عشق را بهازاریست
نیست عشاق را زرو زوری

گفتی آشفته در کمند مرو
کاختیارت بود نه مجبوری

لیک شاهین چو پنجه بگشاید
نتواند گریخت عصفوری

بسکه وصف شکرلبان کردی
شعرت افکند درجهان شوری

من بیاد علی شدم نزدیک
تا نگویند از خدا دوری
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.