هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از عناصری مانند زلف، چهره، می، میکده، و عشق به عنوان نمادهایی برای بیان احساسات عمیق و روحانی استفاده میکند. شاعر از معشوق میخواهد تا حجاب را کنار بزند و جهان را تاریک کند، همچنین از مستی و عشق سخن میگوید و به مفاهیمی مانند رازداری، زهد، و رهایی اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادهایی مانند می و مستی ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای تفسیر مناسب داشته باشد.
شمارهٔ ۱۰۸۶
زلف حجاب چهره کن تا که جهان سیه کنی
پرده بگیر تا که خون در دل مهر و مه کنی
چشم تو مست شد زمی لعل تو میفروش وی
چند بشیخ و محتسب راز تو مشتبه کنی
رخت بمیکده ببر جامه بآب می بشو
بر سر کار زاهدان عمر چرا تبه کنی
غبغب مهوشان بود تا کی منزل دلت
یوسف مصر خویش را چند اسیر چه کنی
راه دراز و شب سیه آشفته رهنما بجو
خضری و باید از کرم روی مرا بره کنی
عیب چه میکنی مرا کز پی او دوم بسر
از پی کهربا شدی منع چرا به که کنی
چشم ازل توئی و ما در قدم تو پی سپر
خاکم و کیمیا شوم گر تو بمن نگه کنی
پرتو نور سرمدی جای نشین احمدی
خواه بمیکده گذر خواه بخانقه کنی
پرده بگیر تا که خون در دل مهر و مه کنی
چشم تو مست شد زمی لعل تو میفروش وی
چند بشیخ و محتسب راز تو مشتبه کنی
رخت بمیکده ببر جامه بآب می بشو
بر سر کار زاهدان عمر چرا تبه کنی
غبغب مهوشان بود تا کی منزل دلت
یوسف مصر خویش را چند اسیر چه کنی
راه دراز و شب سیه آشفته رهنما بجو
خضری و باید از کرم روی مرا بره کنی
عیب چه میکنی مرا کز پی او دوم بسر
از پی کهربا شدی منع چرا به که کنی
چشم ازل توئی و ما در قدم تو پی سپر
خاکم و کیمیا شوم گر تو بمن نگه کنی
پرتو نور سرمدی جای نشین احمدی
خواه بمیکده گذر خواه بخانقه کنی
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.