هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، بهار، مستی، موسیقی و عشق را با تصاویر شاعرانه مانند لیلی و مجنون، یوسف و چاه عشق، و حاتم طائی توصیف می‌کند. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی و معنوی مانند «لامکان» و نجف دارد. شاعر از عشق و باده‌گساری به عنوان راهی برای رهایی از دنیای مادی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و شاعرانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره‌هایی به باده‌گساری دارد که مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۱۰۹۴

فصل بهار و مستی و غوغای چنگ و نی
مجنون بگو که لیلی بیرون کشد زحی

زد آتشی بجان بخیلان زجام می
ساقی که نام حاتم طائی نموده طی

یوسف صفت هر آنکه در افتد بچاه عشق
برخیزد از سریر و جم و تختگاه کی

آن در مکان بجویدت این یک به لامکان
بر ساکنان ارض و سما گم شده است پی

نوخفته ای بخاک نجف یا بفوق عرش
ای گلشن ولای تو فارغ زباد دی

خواهی اگر حرم بطواف نجف شتاب
تا چند های هوی کنی آشفته خیزهی

منعم زعشق لاله رخان ای پدر مکن
جز باده ام میار تو در پیش یا بنی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.