۱۶۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۱۳

سرا پا حیرتم موسی صفت در تیه حیرانی
از این حیرت مرا ای خضر رحمت کن که برهانی

سرا پا چون شدم زنجیری زلف پریشانش
نه بینی در وجودم یکسر مو جز پریشانی

برهمن راندم از بتکده شیخ از در کعبه
که عاریت پرستانم من و ننگ مسلمانی

فلاطون در خم حکمت نشست از کثرت دانش
بعصر خویشتن منهم فلاطونم بنادانی

دلا پیمان زاهد بشکن و پیمانه ای بستان
مهل تا شهره شهرم کند از سست پیمانی

زجور دهر و کید اختر آشفته بجانستی
مگر زنجیر عدل صاحب دوران بجنبانی

امام مهدی قائم ولی و حجت و حاکم
که جای یازده جز او نمیشاید که بنشانی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.