هوش مصنوعی: این شعر به توصیف ماهیت پیچیده و چندوجهی عشق می‌پردازد. شاعر عشق را در قالب‌های مختلفی مانند سودا، آفت دل، تجلی یوسف، شور مجنون، و... تصویر می‌کند. او از تغییرپذیری و تنوع عشق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که عشق در عین زیبایی، می‌تواند باعث رنج و رسوایی نیز باشد. در نهایت، شاعر عشق را به عنوان سرّ خداوند حکیم و والاترین مرتبه می‌ستاید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه دارد. همچنین، برخی از اشارات تاریخی و اساطیری ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۱۱۸

اول ای عشق گمانم که تو سودا بودی
عاقبت آفت دل دشمن جانها بودی

گاه در طلعت یوسف بتجلی در مصر
گاه شور افکن مجنون شده لیلا بودی

گفته بودم که بدانائی از اوجان ببرم
چون بدیدم بکمین دل دانا بودی

رخنه در کوه چو فرهاد بسی کردم آه
سخت تر ای دل سنگین تو زخارا بودی

مدتی پرده فکندی زعذرا عذرا
گاه در ربع و دمن مظهر سلمی بودی

جام جمشید شدی آینه اسکندر
گاه خنجر شده در پهلوی دارا بودی

رفتن و آمدنی بود به تبدیل لباس
اول و آخر ای عشق تو تنها بودی

گه شدی روح و دمیدی بدم روح قدس
گه بلب معجزه بخشای مسیحا بودی

ارنی گوی شدی گه بلباس موسی
گاه در وادی طور آتش سینا بودی

بد و نیک تو بمقدار بصیرت گویند
ورنه از پای بسر تو همه زیبا بودی

بیشتر عشق بود باعث رسوائی تو
گرچه آشفته از آغاز تو رسوا بودی

مگر ازعشق توئی سر خداوند حکیم
فاش گویم که علی عالی اعلا بودی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.