هوش مصنوعی: این شعر عرفانی به موضوعاتی مانند عشق الهی، تصوف، و دوری از تعلقات دنیوی می‌پردازد. شاعر از تجلی نور عشق در وجود انسان سخن می‌گوید که همه‌چیز را می‌سوزاند و تنها محبت و صداقت را ارزشمند می‌داند. همچنین، به اهمیت پاکی دل و دوری از بت‌های درونی اشاره می‌کند و عشق به علی(ع) را به‌عنوان نماد حقیقت برمی‌شمارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات تاریخی و مذهبی نیاز به پیش‌زمینه‌ای دارد که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

شمارهٔ ۱۱۲۲

اگر بمحفل مستان شبی کنند سماعی
کنند اهل تصوف زوجد و حال وداعی

چه نور بود که در طور عشق کرد تجلی
که سوخت خرمن کون و مکان زبرق شعاعی

بجز متاع محبت بغیر جنس صداقت
نبوده تاجر عشق تو را عقار و ضیاعی

تو ای عزیز برون آ زمصر نفس مجرد
که یوسفت نکند متهم ببردن صاعی

اگر حریم دلت مولد است حب علی را
چرا بکعبه دل جا دهی تو لات وسواعی

نه صاحب گله را از شبان بود گله و بس
بکن رعایت آشفته را لانک راعی

برون زحلقه اثنی عشر چگونه رود کس
که نیست در سیر اهل حق ثلاث و رباعی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.