۵۳۷ بار خوانده شده
روزی گفتی شبی کنم دلشادت
وز بند غمان خود کنم آزادت
دیدی که از آن روز چه شبها بگذشت
وز گفته ی خود هیچ نیامد یادت؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
وز بند غمان خود کنم آزادت
دیدی که از آن روز چه شبها بگذشت
وز گفته ی خود هیچ نیامد یادت؟
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:رباعی شمارهٔ ۵
گوهر بعدی:رباعی شمارهٔ ۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.