هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از حافظ، به ستایش پیر مغان و فضایل معنوی او می‌پردازد. شاعر با اشاره به مفاهیمی مانند عشق، رهایی، و جستجوی حقیقت، از زاهد و دنیای مادی فاصله می‌گیرد و به سمت عرفان و معنویت گرایش پیدا می‌کند. او از ساقی، عشق، و کعبه به عنوان نمادهای راهنمای روحانی یاد می‌کند و بر اهمیت جان فزای عشق و رهایی از قیدوبندهای دنیوی تأکید دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات شعر نیازمند آشنایی با ادبیات کلاسیک و نمادهای عرفانی است که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

شمارهٔ ۱۱۸۲

پیر مغان گشود زرحمت در سرای
زاهد بعذر توبه تو در این سرا درآی

جغدی اگر مجاور دیر مغان بود
کسب شرف زسایه او میکند همای

ساقی چو می بجام سفالین تو میکنی
از جم که یاد آرد و جام جهان نمای

خاک در سرای مغان آب زندگیست ‏
هم آتشش چو باد مسیحاست جان فزای

ساقی مکن زمرده دلان منع آب خضر
مشگل گشا توئی زدلم عقده برگشای

جز روی تو که غالیه سا شد زموی تو
خورشید را که دیده در آفاق مشگسای

با سر بشوق جذبه عشق تو میروم
گر ببینی این رواق معلق بود بپای

آشفته جا گرفت در آن زلف پیچ پیچ ‏
دیوانه ای بسلسله خوش کرده است جای

گمگشتگان دشت هوائیم از کرم
ما را بسوی کعبه برای خضر رهنمای

کعبه کدام ودیر مغان کوی مرتضی
کاوراست عرش کرسی و گردون بود سرای
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.