هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، با درخواستِ نوشیدن باده و پاک کردن زنگار دل آغاز می‌شود. شاعر از ساقی می‌خواهد تا با شراب، قلبش را صیقل دهد و از غم‌ها رهایی یابد. در ادامه، او از دشمنان و مشکلات زندگی شکایت می‌کند و از ساقی طلب کمک می‌کند. شعر با تمایل به مستی و سرخوشی و نفرین بر دشمنان پایان می‌یابد.
رده سنی: 18+ این شعر شامل مضامین عرفانی و نمادینِ شراب و مستی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال نامناسب یا گمراه‌کننده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی آن نیاز به درک و بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۲۴۴

صبح عید است بده باده مکرر ساقی
تا بری زنگ از این قلب مکدر ساقی

می بجوش آمده در خم بسبو کن هی هی
وز سبو ریز تو در جام مکرر ساقی

دشمن دست خدا رفت تو دست و پا کن
مده از دست تو پیمانه و ساغر ساقی

عمرها بر در میخانه زدم حلقه بدر
هان مهل تا که زنم من در دیگر ساقی

داری از خاک در میکده اکسیر مراد
رحمتی تا که کنی قلب مرا زر ساقی

نیست گوگرد گر احمر چه کنی شعله دود
در قدح ریز تو آن آتش احمر ساقی

از کله گوشه فقرم تو سرافرازی بخش
رفته بر باد مرا گر سرو افسر ساقی

سرخوش آشفته زجام می مستانه کنم
لعن بیمر همه بر دشمن حیدر ساقی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.