هوش مصنوعی:
این شعر به موضوعاتی مانند عشق، حسرت، آرزوهای برآورده نشده، رنج و سختیهای زندگی، و ارزش آزادی و مردانگی میپردازد. شاعر از دوری معشوق، پریشانی حال خود و ناامیدیهای زندگی سخن میگوید، اما در عین حال بر ارزشهای انسانی مانند آزادی و مقاومت تأکید دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با اشارات به رنج و سختیهای زندگی، برای درک بهتر به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۱۱۷
می توان رفتن ز کویش، لیک حسرت در قفاست
خار خار آرزو ما را درین ره خار پاست
زینت آشفتگان باشد پریشانی چو زلف
این تهیدستی برای دست ما رنگ حناست
از پریشانگردی او خاطر من جمع نیست
با من است، اما نمی دانم دل او در کجاست
در جهاد آرزو، آزاد مردان را بس است
ترکش تیری که بر پهلو ز نقش بوریاست
راحت مردان، هم از سرپنجه ی مردانگی ست
شیر را در وقت خفتن دست و بازو متکاست
جز خم می، می کند هر کس خم دیگر به خاک
گر چو قارون، زنده در خاکش کند دوران، رواست
کشتن خود خواستم هر جا که تیغی شد بلند
بهر طوفان ماندگان، هر موج محراب دعاست
کم مباد از دیده ی من خاک راه او سلیم
آنچه هرگز درنمی آید به چشمم، توتیاست
خار خار آرزو ما را درین ره خار پاست
زینت آشفتگان باشد پریشانی چو زلف
این تهیدستی برای دست ما رنگ حناست
از پریشانگردی او خاطر من جمع نیست
با من است، اما نمی دانم دل او در کجاست
در جهاد آرزو، آزاد مردان را بس است
ترکش تیری که بر پهلو ز نقش بوریاست
راحت مردان، هم از سرپنجه ی مردانگی ست
شیر را در وقت خفتن دست و بازو متکاست
جز خم می، می کند هر کس خم دیگر به خاک
گر چو قارون، زنده در خاکش کند دوران، رواست
کشتن خود خواستم هر جا که تیغی شد بلند
بهر طوفان ماندگان، هر موج محراب دعاست
کم مباد از دیده ی من خاک راه او سلیم
آنچه هرگز درنمی آید به چشمم، توتیاست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.