۲۰۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۸۸

در گلستانی که هر زاغی خوش آوازی کند
بلبل آن بهتر که ترک نغمه پردازی کند

روز روشن وقت صورت بازی آیینه است
هست عیبی در هنر آن را که شب بازی کند

ترکش پرتیر گردد بال مرغان هوا
از فغان هرگه دل من ناوک اندازی کند

در قفس روزی که بر بادم دهد تحریک شوق
چون مه نو هر پر من اوج پروازی کند

آسمان را کی وجود می نهد هرگز سلیم
آنکه آه او شب و روز آسمان سازی کند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.