هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به موضوعاتی مانند عشق، مستی، رهایی از تعلقات دنیوی، و فلسفه‌ی زندگی می‌پردازد. شاعر با اشاره به شراب، گل، کتاب، و عناصر طبیعی، حالتی از شور و شعف و گاه اندوه را به تصویر می‌کشد. در نهایت، شعر به نوعی تسلیم در برابر تقدیر و پذیرش مرگ نیز اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار خواهد بود. همچنین، اشاره‌های غیرمستقیم به شراب و مستی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۷۵۲

شب ز مستی شور در بزم شراب انداختیم
باده نوشان گل در آب و ما کتاب انداختیم

گفتگوی خط و رخساری دگر در خاطر است
خامه سر کردیم و مشکی در گلاب انداختیم

حسن می خواهند، مستان را به شمع و گل چه کار
هرکه روشن کرد آتش، ما کباب انداختیم

در حقیقت همت ما برگرفت او را ز خاک
هرکه را بر خاک چون جام شراب انداختیم

لرزه بر اندام پل افتاد از دهشت چو موج
بس که بی باکانه ما خود را در آب انداختیم

همچو پروانه ز فکر انتقام آسوده ایم
ما که کار شمع را با آفتاب انداختیم

نیست غیر از نرم گفتاری، درشتی را علاج
کوه را زآهسته گویی از جواب انداختیم

شب ز مستی حرف آن لب بر زبان ما گذشت
موج می را در کمند پیچ و تاب انداختیم

آنچه ما می خواستیم از جام می معلوم شد
چون پر پروانه آتش در کتاب انداختیم

ترک شهرت کن که ما را داد گمنامی به باد
تا نقاب از روی خود همچون حباب انداختیم

شد چو طرف دامن لاله، سیاه و سوخته
دامن تر را ز بس بر آفتاب انداختیم

با هدف هرگز ندانستیم شست ما چه کرد
تیر بر تاریکی از بس چون شهاب انداختیم

گشت پرآشوب دوران، مصلحت در مرگ بود
فتنه شد در انجمن، خود را به خواب انداختیم

از اجل داریم زخم خنجر او را هوس
دام بهر صید ماهی در سراب انداختیم

چون سلیم آخر سوار توسن گردون شدیم
اختران را چون مه نو در رکاب انداختیم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.