هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و غمهای ناشی از آن سخن میگوید. او از شیرینی سخنان معشوق و ناتوانی در رهایی از عشق او میسراید و با اشاره به لیلی و مجنون، وفاداری و عشق را ستایش میکند. همچنین، شاعر از تأثیرات شراب و مقایسه آن با شیرینی لبهای معشوق سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب و مضامین عاشقانه پیچیده، آن را برای سنین بالاتر مناسب میسازد.
شمارهٔ ۸۶۴
زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین
زبان ز حرف تو در کام چون رطب شیرین
مرا ز عشق تو وارستگی نصیب مباد
که نیست جان من بیمار را چو تب شیرین
حدیث مهر و وفا زان نگار لیلی وش
بود چو فارسی مردم عرب شیرین
شراب با تو چه تلخی دهد که از لب تو
چه جای باده، که گردد پیاله لب شیرین
سلیم صحبت پرویز شد بلا، ورنه
ز کوهکن نشدی دور یک وجب شیرین
زبان ز حرف تو در کام چون رطب شیرین
مرا ز عشق تو وارستگی نصیب مباد
که نیست جان من بیمار را چو تب شیرین
حدیث مهر و وفا زان نگار لیلی وش
بود چو فارسی مردم عرب شیرین
شراب با تو چه تلخی دهد که از لب تو
چه جای باده، که گردد پیاله لب شیرین
سلیم صحبت پرویز شد بلا، ورنه
ز کوهکن نشدی دور یک وجب شیرین
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.