هوش مصنوعی: در این متن، شخصی از مجنون می‌پرسد که چرا دیگر به دیدن لیلی نمی‌آید و آیا عشق او به لیلی از بین رفته است. مجنون با گریه پاسخ می‌دهد که دلش هنوز برای لیلی می‌سوزد و دوری از او برایش سخت است. او از شخص می‌خواهد که اگر پیامی برای لیلی دارد، نام او را نزد لیلی نبرد، زیرا حضور نامش در جایی که لیلی است، برایش دردناک است.
رده سنی: 15+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی و مفاهیم عرفانی و احساسی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

حکایت مجنون و صدق محبت او

به مجنون کسی گفت کای نیک پی
چه بودت که دیگر نیایی به حی؟

مگر در سرت شور لیلی نماند
خیالت دگر گشت و میلی نماند؟

چو بشنید بیچاره بگریست زار
که ای خواجه دستم ز دامن بدار

مرا خود دلی دردمندست ریش
تو نیزم نمک بر جراحت مریش

نه دوری دلیل صبوری بود
که بسیار دوری ضروری بود

بگفت ای وفادار فرخنده خوی
پیامی که داری به لیلی بگوی

بگفتا مبر نام من پیش دوست
که حیف است نام من آن جا که اوست
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت در معنی عزت محبوب در نظر محب
گوهر بعدی:حکایت سلطان محمود و سیرت ایاز
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.