هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از تجربه‌های عرفانی و روحانی سخن می‌گوید. او از رهایی از تعلقات دنیوی و رسیدن به حقیقت وجودی صحبت می‌کند. شاعر به رقص و سماع به عنوان راهی برای رسیدن به خدا اشاره می‌کند و از اهمیت رهایی از نام و ناموس و زرق و برق دنیوی می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رهایی از تعلقات دنیوی و سماع نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد.

حکایت

شکر لب جوانی نی آموختی
که دلها در آتش چو نی سوختی

پدر بارها بانگ بر وی زدی
به تندی و آتش در آن نی زدی

شبی بر ادای پسر گوش کرد
سماعش پریشان و مدهوش کرد

همی گفت بر چهره افگنده خوی
که آتش به من در زد این بار نی

ندانی که شوریده حالان مست
چرا برفشانند در رقص دست؟

گشاید دری بر دل از واردات
فشاند سر دست بر کاینات

حلالش بود رقص بر یاد دوست
که هر آستینیش جانی در اوست

گرفتم که مردانه‌ای در شنا
برهنه توانی زدن دست و پا

بکن خرقه نام و ناموس و زرق
که عاجز بود مرد با جامه غرق

تعلق حجاب است و بی حاصلی
چو پیوندها بگسلی واصلی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گفتار اندر سماع اهل دل و تقریر حق و باطل آن
گوهر بعدی:حکایت پروانه و صدق محبت او
نظرها و حاشیه ها
ناشناس
۱۳۹۹/۹/۱۸ ۲۰:۵۶

یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا