هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از دلتنگی و نارضایتی خود از اطرافیان میگوید و تنها عشق و توجه معشوق را میپذیرد. او از نگاه خیره به جمال معشوق سخن میگوید و از سایهی مهر دیگران دلزده است. شاعر همچنین از روزهای محدود زندگی خود و امیدواری به لطف الهی مینویسد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در شعر وجود دارد که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۸
از قبول دگران طبع ملول است مرا
ور تو رد می کنیم عین قبول است مرا
خیره چشمی است بخورشید جمال تو نظر
چکنم مردمک دیده فضول است مرا
بروای همدم و بر من مفکن سایه مهر
که دل از سایه خود نیز ملول است مرا
مهل ای گریه که گردی رسد از من بدلی
چند روزی که در این خانه نزول است مرا
اهلی از نامه سیاهی چه امید باشد
گر امیدی است هم از لطف رسول است مرا
ور تو رد می کنیم عین قبول است مرا
خیره چشمی است بخورشید جمال تو نظر
چکنم مردمک دیده فضول است مرا
بروای همدم و بر من مفکن سایه مهر
که دل از سایه خود نیز ملول است مرا
مهل ای گریه که گردی رسد از من بدلی
چند روزی که در این خانه نزول است مرا
اهلی از نامه سیاهی چه امید باشد
گر امیدی است هم از لطف رسول است مرا
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.