هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد فراق و عشق نافرجام سخن میگوید. او از سوختن دل، اشکهای بیپایان و انتظار برای یار مینالد و از ناملایمات روزگار شکایت دارد. همچنین، اشارههایی به مفاهیم عرفانی مانند خاکساری و فنا در عشق دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان کمسنوسال دشوار است. همچنین، برخی از تصاویر و مضامین مانند 'سوختن دل' و 'اشکهای بیپایان' ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامناسب باشد.
شمارهٔ ۱۸
ما چنین بیخود اگر یار رسد بر سر ما
که خبر می دهد ار دل نطپد در بر ما؟
لحظه ای باش که از شوق تو آییم بهوش
گر پی پرسش ما آمده یی بر سر ما
تا دل سوخته خاکستر گلخن نشود
ننهد تن سگ کوی تو به خاکستر ما
جرعه یی بخش که چون لاله زغم سوخته ایم
تا بکی بشکنی از سنگ ستم ساغر ما
تن زغم خاک شد و دیده زنم خشک نشد
آه از این سوز دل و وای زچشم تر ما
زان دل از میوه بستان سلامت کندیم
که بود سنگ ملامت چون سگان در خور ما
در ما بسته زلفین بتان شد اهلی
حلقه کعبه گرفتن نگشاید در ما
که خبر می دهد ار دل نطپد در بر ما؟
لحظه ای باش که از شوق تو آییم بهوش
گر پی پرسش ما آمده یی بر سر ما
تا دل سوخته خاکستر گلخن نشود
ننهد تن سگ کوی تو به خاکستر ما
جرعه یی بخش که چون لاله زغم سوخته ایم
تا بکی بشکنی از سنگ ستم ساغر ما
تن زغم خاک شد و دیده زنم خشک نشد
آه از این سوز دل و وای زچشم تر ما
زان دل از میوه بستان سلامت کندیم
که بود سنگ ملامت چون سگان در خور ما
در ما بسته زلفین بتان شد اهلی
حلقه کعبه گرفتن نگشاید در ما
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.